معنی خیزاب و موج آب

حل جدول

فرهنگ عمید

خیزاب

موج آب،

فرهنگ فارسی هوشیار

خیزاب

(اسم) موج کوهه آب.


موج موج

موجها و کوهه های آب پیاپی، امواج بیشمار پیاپی و پر آشوب

لغت نامه دهخدا

خیزاب

خیزاب. (اِ مرکب) کوهه. موجه ٔ آب. (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع). موج آب که از کناره هابگذرد وآنرا کوهه نیز گویند. (انجمن آرای ناصری).


موج موج

موج موج. [م َ م َ / م ُ م ُ] (ق مرکب) موجها و کوهه های آب پیاپی. (ناظم الاطباء). خیزابه های پی درپی. خیزابها که یکی پس از دیگری پدید آید و حرکت کند. امواج بیشمار پیاپی و پرآشوب. آب با نره های بسیار. آب با ستونه های بسیار. آب با نوردهای بسیار. آب با شترک های بسیار. با اشترک های بسیار:
ابر بینی فوج فوج اندر هوا در تاختن
آب بینی موج موج اندر میان رودبار.
منوچهری.
از باد روی خوید چو آب است موج موج
وز نوس پشت ابر چو چرغ است رنگ رنگ.
خسروانی.
وگر بیند از دردر او موج موج
سراینده را سر برآرد به اوج.
نظامی.
نفیر نهنگان درآمد به اوج
ز هر گوشه می رفت خون موج موج.
نظامی.
و رجوع به موج شود.

فرهنگ معین

خیزاب

(اِمر.) موج، کوهه آب.

مترادف و متضاد زبان فارسی

خیزاب

آب‌کوهه، کوهه‌آب، موج


موج

خیزاب، کوهه‌آب، موجه، چین‌خوردگی سطح آب، تلاطم آب، فرکانس رادیویی

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

موج

خیزاب

فارسی به عربی

خیزاب

موجه

معادل ابجد

خیزاب و موج آب

678

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری